فیلم "سایه" محصول سال 20 اثر "ژانگ ییمو" کارگردان چینی، مجموعه ای مصور از سایه روشنهای زیبا و فرمهای هدایت شده در یک ترکیب بندی خلاقانه است. موضوع اصلی و مورد مناقشه در "سایه" مالکیت و قدرت است. یک پادشاه قلدر شهری بنام جینگ را تصاحب کرده و در مقابل، پادشاه جوان منطقه "پی " شدیدا از مبارزه واهمه دارد و همواره دم از صلح می زند. اما یکی از فرماندهان شجاع او بدون هماهنگی سراغ ژنرال شهر غصب شده می رود و تقاضای جنگ تن به تن می کند. حاکم پی از این واقعه ناراحت می شود و برای دفع خطر تصمیم می گیرد خواهرش را به ازدواج شاهزاده مقابل در آورد ولی همین امر جدال خونینی را رقم می زند. مهمترین نقطه توجه و دراماتیک فیلم جایی آشکار می شود که می فهمیم فرمانده جنگجو و شجاع در حقیقت سایه و بدل فرمانده اصلی است که به دلیل بیماری در پناهگاهی اسرار آمیز ماجرا را هدایت می کند.
به نظر می رسد ژانگ ییمو با پرهیز از رنگهای درخشان و همچنین با استفاده از فضاهای بسته داخلی و حتی مخفیگاهی اسرار آمیز در دل قصر و نیز ایجاد محدودیت و فشردگی در مکانهای خارجی، زندگی قهرمانان و شخصیتهای داستان را در تنگنا و دور از نشاط و سرزندگی توصیف می کند هرچند آنها به قدرت و حکمرانی خود دلخوشند. در این فیلم شخصیت آرام و مطمئنی وجود ندارد بلکه همه نگرانند و هرکدام به نوعی منفی، خیانتکار یا نهایتا انتقام گیرنده جلوه می کنند. بنابراین فضای ترسیم شده زندگی در "سایه"، دلپذیر و حسرت برانگیز نیست گرچه تبحر کارگردان و همکاران او تصاویر را جذاب و دیدنی کرده است و شرایط فنی حرفه ای کاملا در خدمت محتوا قرارگرفته اند.
در بین شخصیتهای اصلی فیلم، مؤثرترین فرد در پیشبرد داستان همسر فرمانده است که هم در آموزش رزمی و نوازندگی هدفمند به سایه همسرش نقش اصلی را ایفا می کند و هم جریان احساس عاطفی بین او و سایه سبب ایجاد انگیزه برای بدل فرمانده شده است بنابراین نقش زن در قصه شکل گرفته بسیار چشمگیر به نظر می رسد.
در فیلم سایه که به تعبیر بعضی از تحلیلگران، دارای تصاویر سیاه و سفید است، به جز صورت و بدن افراد، سبزی غیر اشباع درختان و قرمزی خون، فضای داخلی و خارجی پوشیده از تونالیته های آکروماتیک یعنی سیاه، سفید و خاکستری است. "ییمو" که به عنوان استاد رنگها شناخته می شوذ، در این اثر بجای رنگهای اشباع و تقابل آنها با یکدیگر از کنتراست سیاه و سفید و نور و سایه بهره برده است. طراحی غالبی که ذهن را به سوی سبک نقاشی چینی با تاکید بر روح نقاشی بدون استفاده از رنگهای تند و یا نقاشی ژاپنی با تأکید بر استفاده از جوهر سیاه سوق می دهد.
اکثر سکانسهای فیلم در فضای کنترل شده داخلی دارای نورپردازی کلاسیک چهره با سبک مثلث نوری بر یک گونه و کنتراست حدود یک چهارم در بخش دیگر صورت است و غالبا از نور "بک لایت" و از طرفی وزش ملایم باد و در نتیجه جلوه گری موهای بلند استفاده شده است. "عمق میدان" بسیار کم و احتمالا استفاده از دهانه باز دیافراگم در تصاویر بسته چشمگیر است و به تأکید بر نقطه توجه و همچنین در کنار سایه روشنهای حساب شده به ایجاد بعد کمک شایانی کرده است. وجود فرمهای منظم و تکراری به ویژه اسپیرال و چرخان در بخشهای مختلف فیلم به پدیدار شدن سبک ویژه ای در ترکیب بندی کمک کرده و از طرفی خطوط عمودی و شکل یافته از قبیل تابلوهای شیشه ای درون قصر و بافت زیبای نیزار هم در هدایت بصری چشم نقش دارد.
چرخشهای منظم مبارزین برروی صفحه دایره ای شکل که تقابل حق و باطل یا سیاهی و سفیدی را نشان می دهد به دلیل شکل هندسی دایره می تواند تلاش برای ایجاد تعادل را القاء کند. این صفحه با فرمی خاص که شاید ریشه در نمادهای چینی داشته باشد هم در صحنه های جنگ تن به تن دیده می شود و هم به عنوان صفحه ابزار پیشگویی توسط همسر فرمانده بکار رفته است. از اینرو در تمام فیلم یک فرم مشترک برای تقدیر زندگی، مبارزه، پیروزی، شکست و تقابل سفیدی و سیاهی انتخاب شده است.
نکته مهمی که در نتبجه گیری نهایی داستان قابل تأمل است مرگ شخصیتهای اصلی و گردانندگان ماجراها و زنده ماندن سایه است. گویی سایه، اصل و آنها بدل بوده اند.
فیلم "سایه" از نظر محتوا ماجرایی تقریبا تکراری، ساده ولی در نوع خود جذاب دارد و از نظر تصویر علیرغم فقدان رنگهای خیره کننده مانند یک تابلوی نقاشی زیباست.
صداقت کشفی
درباره این سایت